لعنتتتتتتتتی؟!!!!

ساخت وبلاگ

 تو در تخت من در تخت توبااو من باتیغ امشب هردو خونی میریزیم توازمیان پاهایت من از رگ دستانم امشب زنی میشوی برای خودت ومن گدای دم مرگ کهحتیبادیدنخونرگ هایش به یادسرخیلبانت می افتداصلامیدانی؟!گاهی دلم برای خودم تنگ میشود گاهی دلم برای باورهاواعتقادهای گذشته ام تنگمیشود گاهی دلم برایپاکی های کودکانه ام میگیرد گاهی ارزو میکنم ای کاااااااش اصلاای کاش دلی نبود تا تنگ شود تاخسته شود تابشکنه امابه یادداغی که برلبانم نهادی امشب پشت دستانم راباته مانده ی سیگارم تامغز استخوانم سوزاندم ههه حالابرودراغوش او وبلندترناله کن تامستش کنی لعنتتتتتتتتی؟!!!!

♥♀ ✗✗alone✗✗ ♀ ♥...
ما را در سایت ♥♀ ✗✗alone✗✗ ♀ ♥ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سارا sara1234 بازدید : 70 تاريخ : شنبه 31 خرداد 1393 ساعت: 23:13