خیال..

ساخت وبلاگ

 

نمی گذاری یک قطره آبِ خوشِ خیالت ،

از گلویِ چشمِ خاطرم پایین برود ...

تلخ می شود گلویِ حسِ نابم

وقتی یادم می آید آخرین نگاهِ عجولت را ...

انگار تنها نگاهی بیش نبود ،

پوچ و تو خالی ،

چون پاییز ...

زمانی که زنبورها از کندوها رفته اند

و پرنده هایِ مهاجر بر فرازِ شهر ها

و آنجا که به خدا نزدیکتر است ،

به لانه هایِ خالیِ خود می نگرند ...

من

لانه ی خالیِ تو شدم ...

 

♥♀ ✗✗alone✗✗ ♀ ♥...
ما را در سایت ♥♀ ✗✗alone✗✗ ♀ ♥ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سارا sara1234 بازدید : 60 تاريخ : دوشنبه 2 تير 1393 ساعت: 2:18